زندگی هدیهایست، گرفتار که شدیم، باید روز به روز آن را پس دهیم. هرچه رخشانتر مهلت بازپرداخت کوتاه تر، هرچه پرنورتر لذت درک آن بیشتر. میپرسید: چرا؟ انسانی که اندوه را نفهمیده و با مرگ روبرو نشده، ارزش مهلت نمیشناسد.
هارمونی راز دیگر همچون زندگی ست، به ندرت انسان به آن دست پیدا میکند. اما درخت هارمونی را به خوبی میشناسد، نسیم و ستارههای آرام نیز. برای یافتن هارمونی، باید به ضربان قلب خود گوش کرد، هوا را در ریههای خویش احساس، و شکوه ماه را فهمید. باید با شب یکی شد، به گوش سنگ زمزه کرد، هووم. در هارمونی، قدرت پنهان است و در قدرت زندگی. در این میان روح را نیز نباید فراموش کرد. هرچند صدایش کوتاه است، اما استواری زندگی با اوست. تا از زندگی دور شود، تاریکی سر میرسد. پیروی از صدای روح است که به انسان قدرت میدهد. شهامت، وفاداری، دوستی و عشق همه هدیههای روح اند. روح، شمع روشن امید است تا روح را در نیابیم، نومیدی پیروز میدان زندگی است.
احمد شربیانی، تاریخ نگارش و انتشار: 01/04/1389 تهران
۲ نظر:
موافقم.یکی شدن با شب و زمزمه کردن در گوش سنگ...
آرامش بخش بود.مرسی
به به چه هویت مناسبی نگار، خوش آمدید
ارسال یک نظر