۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

زندگی

زندگی هدیه­ایست، گرفتار که شدیم، باید روز به روز آن را پس دهیم. هرچه رخشانتر مهلت بازپرداخت کوتاه تر، هرچه پرنورتر لذت درک آن بیشتر. می­پرسید: چرا؟ انسانی که اندوه را نفهمیده و با مرگ روبرو نشده، ارزش مهلت نمی­شناسد.
هارمونی راز دیگر همچون زندگی ست، به ندرت انسان به آن دست پیدا می­کند. اما درخت هارمونی را به خوبی می­شناسد، نسیم و ستاره­های آرام نیز. برای یافتن هارمونی، باید به ضربان قلب خود گوش کرد، هوا را در ریه­های خویش احساس، و شکوه ماه را فهمید. باید با شب یکی شد، به گوش سنگ زمزه کرد، هووم. در هارمونی، قدرت پنهان است و در قدرت زندگی. در این میان روح را نیز نباید فراموش کرد. هرچند صدایش کوتاه است، اما استواری زندگی با اوست. تا از زندگی دور شود، تاریکی سر می­رسد. پیروی از صدای روح است که به انسان قدرت می­دهد. شهامت، وفاداری، دوستی و عشق همه هدیه­های روح اند. روح، شمع روشن امید است تا روح را در نیابیم، نومیدی پیروز میدان زندگی است.
احمد شربیانی، تاریخ نگارش و انتشار: 01/04/1389 تهران

۲ نظر:

نگار گفت...

موافقم.یکی شدن با شب و زمزمه کردن در گوش سنگ...
آرامش بخش بود.مرسی

ا.شربیانی گفت...

به به چه هویت مناسبی نگار، خوش آمدید